گروه فرهنگی مشرق؛ در طول روز چهره های فرهنگی کشور هر کدام به فراخور جایگاهشان درباره
مشکلات، دغدغه ها و فعالیت های خود با رسانه های مختلف گفتگو می کنند. در
ادامه توجه شما را به برخی مصاحبه های انجام شده فرهنگی در روز یک شنبه جلب می کنیم:
روز گذشته در خبرها آمده بود که طباطبایی نژاد مدیر جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در واکنش به سخنان اسی نیکنژاد که گفته بود پروژه "لاله" به مرکز گسترش تعلق ندارد بلکه مالکیت آن دراختیار یک شرکت کانادایی است. واکنش نشان داد که می توانید این خبر را در اینجا بخوانید. این مصاحبه طباطبایی نژاد با واکنش مدیر سابق گسترش همراه بود که بخشی از آن را در ذیل مشاهده می کنید:
*محمدیان مدیر سایق گسترش در پاسخ به این سوال که مستند سازان از دوره شما شاکی هستند و جو سنگینی علیه شما به وجود آمده گفت: من مثل شما فکر نمیکنم، این جوی که میگویید را نمیبینم. متاسفانه رسانهها، وقتی یکی دونفر پیششان میروند و میخواهند حرف آنها را انعکاس دهند، دیگر همهچیز را در جهت آنها میبینند. این طورها هم نیست. بله ما در مقطعی مشکل بودجه داشتیم و این مشکل به ما فشار میآورد تا گزیدهتر عمل کنیم. یعنی اگر قرار بود در سه ماه اول، ده فیلم بسازیم به این دلیل آن را به پنج تا رساندیم و این خود ریزش بزرگی بود.
*هر کسی از راه رسید رفت یک دوربین خرید و مستند ساز شد. متاسفانه بخش اعظمی از آنها هم پشتیبان دارند و از آنها سفارش میگیرند. آیا میتوان گفت همهی اینها فیلمسازند؟ آن وقت تنها چیزی که برای ما به ارمغان آمد نارضایتی بود. چه کار میشد کرد؟ مسئولین ارشد هم این مسئله را متوجه بودند. من با آنها صحبت کردم و گفتم ماجرا این است.
*من فیلمسازم اما شاید بهترین دوران را برای فیلم سازی از دست دادهام. من هم میتوانستم مثل هم دورهایهایم تا الان فیلمهای زیادی بسازم. اما ما برای هدف دیگری اینجا هستیم. ما برای انقلاب و بیداری اسلامی و... اینجور چیزها دلمان میسوخت و میخواستیم کاری کنیم... آیا با این وضعیت حق است که بگوییم همه ناراضیاند؟ صدا و سیما دیگر پاسخگو نبود، سایر ارگانهایی که مستند میساختند دیگر نمیساختند، فقط مرکز مانده بود و مگر چقدر میتوانست پاسخگو باشد؟ از طرف دیگر ما بحثی داشتیم به نام تورم. ما از شش ماه دوم سال قبل، برای اکثر فیلمهایی که قرارداد بستیم متمم قرار دادیم.
*در مورد لاله من باید بگویم به لحاظ مدیریتی من بهترین کار را در مورد آن انجام دادم. شما تصور کنید در پروژهی لاله، شرکتی یا محلی آماده است تا سرمایه گذاری کند. من این سرمایه را اینجا آوردم. یعنی از قِبل این سرمایه بعضا برای مرکز استفاده کردم. مرکز گسترش در این پروژه هیچ سهمی نداشته. بودجهای که تخصیص داده شده بود اصلا به مرکز مربوط نمیشود. بودجهای است که مال جای دیگری بود و ما از آن در اینجا استفاده کردیم. سال گذشته نسبت به بودجهی هرسالهی ما، مقدار کمتری داده شد. همه جا این مشکل وجود دارد. فارابی، انجمن اسلامی جوان، رسانه ها و ...
*بعضیها لاله را سیاسی میکنند، من زیاد در عرصهی سیاست ورود نمیکنم، چون این کار، پروانهی ساخت دارد. فیلمنامهی مصوّب دارد. زیر پرچم جمهوری اسلامی فعالیت میکند. اگر در این پروژه خطایی رخ داده ارگان های دیگری هستند که باید دخالت کنند. اما محتوای آن برای من مهم است. من برای ساخت هر محتوایی وارد نمیشوم و این وظیفهی اصلی من است. ولی بقیهی چیزها وقتی قانونی میشود به من ارتباطی پیدا نمیکند. همین فیلم لاله از هفت، هشت سال پیش هم مطرح بود و فقط به خاطر این که نمیتوانستند پولش را تامین کنند روی زمین مانده بوده. نه این که نخواسته باشند فیلم را بسازند. اما ما جرات کردیم و بودجهای برای آن گرفتیم.
بیماری سرطان بیماری است که همه با شنیدن آن به وحشت می افتند اما با پیشرفت علم جای امیدواری بیشتری برای بیماران به وجود آمده است.اما افرادی هستند که فراتر از علم با این موضوع مبارزه میکنند و آن هم با اعتماد به نفس و امید به زندگی است. یکی از این افراد بازیگر مشهور سینماست که این روزها با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکند بخشی از مصاحبه این بازیگر را با مهر مشاهده می نمایید:
*هر انسانی که به دنیا می آید همراه خود چیزهای جدیدی را هم وارد این دنیا میکند که البته بسیاری از آنها اجدادی است. اما بسیاری از آنها هم نشات گرفته از نوع زندگی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است. البته استعدادهایی هم در تمام آدم ها وجود دارد که در ذات همه آنهاست که برخی گاهی آن را پیدا میکنند و برخی هم گاهی پیدا نمی کنند.
*بیش از 40 سال است که از فعالیتهای من در عرصه بازیگری می گذرد و من عاشقانه در این راه باقی ماندم تا بتوانم پذیرای مخاطبانی باشم که با جان و دل دوستشان دارم.
*در اوج فعالیتهای هنری ام در سینما، تلویزیون و تئاتر با سرطان مواجه شدم. اما در آن مدت تمام تلاش خود را انجام دادم که به هیچ کسی این موضوع را بروز ندهم. خوشبختانه در آن مدت رفتم جراحی و شیمی درمانی کردم و موضوع بیماری من حل شد. اما این بار موضوع از دستم فرار کرد و رسانه ها متوجه بیماری من شدند که به تبع آن همه متوجه شدند و من احساس کردم تنها نیستم و این بار با نیروی بهتری کارم را ادامه دادم و تا اینجای کار دو بار سرطان را ضربه فنی کردم. البته مدتی است که احساس می کنم مشکلاتی در زمینه بیماری دارم اما تلاش می کنم فراموش کنم و به موضوع های بهتری فکر کنم که می تواند من را از بیماری دور کند.
*بعد از حضور آقای احمدی نژاد در منزل من و هدیه های نقدی که وی به من داد عده ای این موضوع را مطرح کردند که من این هدایا را دریافت نکردم در حالیکه باید بگویم من این هدیه ها را پذیرفتم و از این اقدام هم بسیار تشکر کردم. اما چون من عادت ندارم روی چیزی که حسابش را نکردم حساب کنم به همین خاطر بهترین راه را در این دیدم که هدایا را به افراد نیازمند اهدا کنم.